حدادعادل و توکلی باید پاسخ شرایط این روزهای اقتصاد کشور را بدهند/

 وزیر رفاه دولت نهم می‌گوید احمدی‌نژاد به وزرا می‌گفت در جلسات مجمع تشخیص حاضر نشوند.

 مشروح گفت‌وگوی نامه‌نیوز با پرویز کاظمی در پی می‌آید:

اولین بار آقای احمدی‌نژاد را کجا دیدید؟

در ریاست جمهوری. سیدمهدی هاشمی از دوستان اخوی شهید من بودند. ایشان پس از آنکه رای نیاورد از مشکلاتش برایم گفت که من هم به ایشان گفتم اگر بخواهید من می‌توانم کمکتان کنم. بعد از آن جلسه‌ای با مهدی هاشمی، مجتبی ثمره هاشمی و احمدی‌نژاد داشتم و دیدگاه‌هایم را مطرح کردم.

سال 84 به چه کسی رای دادید؟

آقای هاشمی.

احمدی‌نژاد می‌دانست به هاشمی رای دادید؟

شاید در برخوردهایم حس می‌کرد. البته دور اول به آقای هاشمی و دور دوم به آقای احمدی‌نژاد رای دادم. حدس من این بود که آقای احمدی‌نژاد رای می‌آورد.

چطور ممکن است فردی که در دور اول به آقای هاشمی رای داده، در دور دوم به احمدی‌نژاد رای بدهد؟ الان از این رای پشیمان نیستید؟

به آقای احمدی‌نژاد گفتم من به چند دلیل با شما همکاری می‌کنم. یکی اینکه تفکر شما به گونه‌ای است که می‌خواهید مدیریت اسلامی پیاده کنید، من هم به مدیریت اسلامی در قالب علمی علاقه دارم. دوم اینکه بنده هیچ احتیاجی به وزیر شدن ندارم. اگر وزیر شوم امکانات را از دست می‌دهم. از همه مهم‌تر اینکه من مدیر کاروان حجم و عشق و زندگی‌ام در حج خلاصه می‌شود. وقتی من را به عنوان وزیر انتخاب کنید که من دیگر نمی‌توانم به حج بروم. پس باز هم امکاناتم را از دست می‌دهم.

ولی باورش سخت است که یک فردی، وزیر شدن را نپذیرد.

وزیر شدن برایم شیرین بود چرا که می‌خواستم کار کنم. اما وقتی دیدم که امکان کار کردن نیست، استعفا دادم.

چه اتفاقی افتاد با آقای احمدی‌نژاد درگیر شدید؟

با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم.

مصداق برایمان بیاورید. چند سالی است که در مصاحبه‌ها این موضوع مطرح شده اما جزئیاتی نگفته‌اید.

کار من همیشه با سیستم بوده است ولی آقای احمدی‌نژاد اصلا سیستماتیک نیست. باورش بر این است که در پادگان و ارتش یک ژنرال وجود دارد و مابقی سربازند. از سوی دیگر ایشان اصلا گوش شنوا نداشت. مدیر باید بشنود اما جاده او یک‌طرفه است. یک موضوع دیگر این بود که احمدی‌نژاد دروغ می‌گفت. مثلا با من ظهر جلسه داشت و صحبت می‌کرد و شب در جای دیگری می‌گفت از صبح در اصفهان بودم. بعد طوری حرف می‌زد و توضیح می‌داد که حتی من هم قانع می‌شدم و با خود می‌گفتم که نکند حتما روز گذشته پیش ایشان بودم.

شما اولین وزیری بودید که از کابینه جدا شدید، بر همین اساس هم حساب کنار رفتن شما با باقی وزرا فرق دارد. شما در روزهایی از دولت رفتید که این همه مسائل مختلف در مورد دولت مطرح نبود و احمدی‌نژاد چهره بسیار موجهی در جامعه داشت.

ما کار سیستماتیک کرده بودیم، از طرفی پایبند به یک‌سری اصول ارزشی هم بودیم. اما ایشان ارزش‌ها را زیر پا می‌گذاشت. بنده به هیچ‌وجه حاضر نیستم ارزش‌ها را زیر پا بگذارم. مبنای ما بر مبنای ارزش‌هاست و وقتی ارزش‌ها زیر پا گذاشته شود دیگر مجموعه ارزشی برای کار کردن ندارد. مثلا یک بار احمدی‌نژاد، من، آقای داوودی و آقای دانش‌جعفری را خواست و گفت این موضوع سهام عدالت باید یک‌ماهه انجام و توزیع شود. من گفتم این کار اصلا ممکن نیست. شناسایی، پرداخت، سیستم‌های ورود به بورس، هر کدام یک فرایند طولانی است اما ایشان اصلا قبول نمی‌کرد و حرف خودش را می‌زد. دست آخر هم که دیدید این کار چند سال زمان برد تا انجام شد.

مثلا در همین جلسه‌ای که می‌گویید، فقط شما ساز مخالف می‌زدید؟

بله. من بحث می‌کردم.

آقای داوودی یا آقای دانش‌جعفری چطور؟

نه. ملاحظه می‌کردند. اما من به این موضوع وابستگی نداشتم. اگر قرار باشد کارم را نادرست انجام دهم که وزیر بودن فایده ای ندارد.

مصادیق دیگری از این اختلافات را هم به خاطر دارید؟

بله، مثلا ایشان در انتخاب مدیران من دخالت می‌کرد. مدیر دو بال دارد، اولی اختیار و دیگری مسئولیت. من انتخاب خود ایشان بودم و وزیر هم بودم و باید من به مجلس توضیح می‌دادم اما دائم با یک عده معرفی‌شده برای زیرمجموعه‌ام مواجه بودم. من در برابر افرادی که معرفی می‌کرد مقاومت می‌کردم. چهار نفر خارج از سیستم انتخاب کرده بود تا وزیران را کنترل کند. وزیر را که نباید کنترل کنی!

این چهار نفر چه کسانی بودند؟

مجتبی ثمره هاشمی، زریبافان، سعیدلو و مشایی.

در واقع یک گعده بود که احمدی‌نژاد و دوستانش داشتند و شما و سایر وزرا را خیلی بازی نمی‌دادند؟

بله. خودی و ناخودی داشتن، البته دلیل هم داشت. این افراد هیچ‌کدام نمی‌توانستند رای بیاورند. ما برای احمدی‌نژاد اعتبار داشتیم. در واقع ما را طعمه کرد. با خود گفته بود فعلا کارم را راه می‌اندازم و سپس بعدا با این افراد کار دیگری انجام می‌دهم.

خودی‌ها و غیرخودی‌ها چه کسانی بودند؟

خودی همین افرادی بودند که اسم بردم، غیرخودی هم تمام وزرای کابینه. بعدها برخی از آنها تبدیل به خودی شدند.

مثلا علی‌آبادی؟

علی‌آبادی در عین اینکه خودی بود، غیر خودی هم بود. خیلی وقت‌ها از او سوءاستفاده می‌شد. احمدی‌نژاد او را سرپرست وزارت نفت کرد اما کس دیگری را به عنوان وزیر معرفی کرد. وقتی احمدی‌نژاد دید خودی‌‎ها رای نمی‌آورند یک کاتالیزور گذاشت تا ما رای بیاوریم و این افراد کار کنند.

حرف خودی‌ها را قبول می‌کرد؟

آنها را هم اگر همراهش بودند و تاییدش می‌کردند قبول داشت. البته احمدی‌نژاد 84 با 88 فرق داشت. هر سال متفاوت‌تر شد. همین طوری سیر سقوط را طی کرد و دچار هوای نفس شد.

آقای کاظمی، اینکه می‌گویید احمدی‌نژاد نسبت به سال 84 فرق کرد را جور دیگری هم می‌شود تعبیر کرد و آن هم اینکه احمدی‌نژاد به اصولگرایان باج نمی‌داد و حرف آنها را گوش نمی‌کرد، بنابراین دوستان دیروز به مخالفت با او برخاستند و این مخالفت را به‌شدت هم بروز دادند.

اصلا اینگونه نیست، اتفاقا باج هم می‌داد.

مثلا به موتلفه باج نمی‌داد.

به نمایندگان مجلس چه کسی پول می‌داد؟

منظورم باج سیاسی است.

ما گروه و حزب در کشورمان نداریم. مجلس است که می‌تواند رای را بالا و پایین کند.

منظورتان از باج دادن به نمایندگان سر مسائلی مانند استیضاح وزرا بود یا این ماجراهایی که این آخری‌ها سر موضوع مرتضوی پیش آمد؟

فرق نمی‌کند. در کشوری که رئیس‌جمهور 48 ساعته انتخاب می‌شود آن کشور اشکال ساختاری دارد. آقای خاتمی 48 ساعته انتخاب شد، آقای احمدی‌نژاد هم، آقای روحانی هم. باید طی فرایندی این انتخاب صورت بگیرد، توانمندی‌ها وقدرت‌هایشان ارزیابی شود و در یک مجموعه قرار بگیرند. در چنین شرایطی ما به همین جایی که الان هستیم می‌رسیم. بعد می‌خواهیم درباره هدفمندی صحبت کنیم. وقتی پیش‌نیازهای دانشگاهی نباشد نمی‌توان از دانشجو انتظار داشت.

شما استعفا دادید یا گفتند باید بروید؟

جمع‌بندی که با اقای احمدی‌نژاد داشتم این بود. گفت نمی‌توانیم با هم کار کنیم. یک جلسه بود با حضور من، آقای الهام و آقای احمدی‌نژاد.

دلیلشان چه بود؟

برای همین بحث‌هایی که داشتیم.

این جلسه به درخواست شما برپا شد یا درخواست رئیس‌جمهور؟

نه، با درخواست آقای رئیس‌جمهور وقت.

درگیری دیگری هم بود که حاشیه‌ساز شود؟

موارد زیادی بود. مثلا این موردی که الان می‌گویم که البته تاکنون در هیچ جا به آن نپرداخته‌ام. من ایرادهایی نسبت به آقای مددی (مدیرعامل منصوب از سوی احمدی‌نژاد در تامین اجتماعی) گرفتم. احمدی‌نژاد همیشه می‌گفت من برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری پولی خرج نکردم. در یکی از جلسات دولت گفت من فقط دو تا تراول پنجاه تومانی خرج کردم اما همین آقای مددی یک بار به خود من گفت من خانه‎ام را فروختم و برای تبلیغات ایشان هزینه کردم.

که بعد هم با یکدیگر نساختند.

بله. چرا که از احمدی‌نژادی که رئیس‌جمهور شده بود، انتظار داشت. من نسبت به رفتارهای مدیریتی‌شان انتقاد داشتم. من 10 روز پس از وزارتم دیدم که مددی خیلی هماهنگ نیست و ساز خودش را می‌زند. مددی از سوی احمدی‌نژاد سرپرست تامین اجتماعی شده بود. من هم حکم دادم که بماند. مددی هم به جای اینکه به من پاسخگو باشد، دائم پیش رئیس‌جمهور بود. بعد از 10 روز سریع حذفش کردم. آقای احمدی‌نژاد من را صدا زد و گفت که عزل مددی کار بدی بود، سریع این بساط را جمع کن تا آبروریزی نشده. من گفتم من بلدم چگونه کار را جمع کنم اما مشروط به اینکه آقای مددی نیروی زیردست من باشد، نه اینکه دائم بخواهد من را دور بزند. رئیس‌جمهور وقت قبول کرد. من هم گفتم بسیار خوب، برگردید سر کارتان. خودم هم مصاحبه کردم که موردی نبوده اما باز دیدم همان قضیه ادامه دارد.

آقای احمدی‌نژاد دستوری گفت باید برگردد؟

50-50. من هم قبول کردم چون زشت بود در 10 روز اول کار به رئیس‌جمهور نه بگویم.

با مددی چه کردید؟

رفتار مددی همچنان ایراد داشت. یک روز نزد احمدی‌نژاد رفتم و گفتم نمی‌توانم با او کار کنم. احمدی‌نژاد دو لفظ در مورد مددی به کار برد که من در مصاحبه نمی‌توانم مطرح کنم. گفتم من چه کار کنم؟ گفت خودت یک کاری بکن. منظورش این بود که باید تحمل کنی. یک جلسه من، رئیس‌جمهور، مجتبی ثمره هاشمی و مددی داشتیم. بحث‌ها را باز کردیم و قول داد که تابع باشد. نزد آقای ثمره هاشمی هم قول داد که هماهنگ شود. از اتاق که بیرون آمدیم، به من گفت که من اصلا این کارها را انجام نمی‌دهم. شوکه شدم. در پشت در اتاقی که قول داده بود با من هماهنگ باشد همه چیز را انکار کرد. من همه اینها را به آقای احمدی‌نژاد منعکس کردم. اگر قرار است من پاسخگو باشم باید بتوانم برخورد کنم. آقای احمدی‌نژاد اصلا علم، فهم و سواد مدیریت ندارد. نمی‌دانست در جایگاه یک رئیس‌جمهور چگونه باید رفتار کند. تعاملات مدیریت را نمی‌دانست. مثلا یک بار در جلسه دولت گفت سیستم بانکی که کاری ندارد، دریافت و پرداخت است دیگر. گفتیم پس تحصیلات PhD چیست که برای سیستم بانکداری می‌گذرانند؟ گفت نه بابا. اینها چیزی نیست. همین تفکر باعث می‌شود که قطعنامه سازمان ملل، کاغذپاره شود. همین تفکر باعث می‌شود که در سوئیس به او گوجه فرنگی پرت می‌کنند. این آدم انسجام فکری ندارد.

به آن جلسه آخر با احمدی‌نژاد و الهام برگردیم. چه حرف‌هایی زدید؟

در آن جلسه که داشتیم گفت آقای کاظمی ما نمی‌توانیم با هم کار کنیم. من هم گفتم همین احساس را دارم. من استعفایم را می‌نویسم. گفت ما می‌خواهیم از وجود شما استفاده کنیم. گفتم شما اصلا نگران من نباشید. من گواهینامه رانندگی دارم. مینی‌بوس می‌خرم، از میدان آزادی تا ونک می‌روم و مسافر هم می‌زنم. شنبه روزی بود. در دفتر خودم دو صفحه استعفای دست‌نویس بدون خط‌خوردگی نوشتم. یکشنبه صبح استعفا را به آقای احمدی‌نژاد دادم. گفتند چه سریع! گفتم به همین فوریت چرا که اعتمادی بین ما وجود ندارد.

واقعا این را گفتید؟

بله. شوخی ندارم. گفتم ما از این چیزها در این مملکت زیاد دیدیم. عزل و نصب زیاد بوده. دستمان را روی زانوی خودمان می‌گذاریم و می‌گوییم یا علی. گردنمان را هم پیش کسی کج نمی‌کنیم.

شما هم حرفی زدید ها. شما که خودتان پولدارید و به مینی‌بوس نیاز نداشتید.

پولدار که نه. من خودم کاربلدم. من همان موقع که از دولت بیرون آمدم از دوبی پیشنهاد داشتم چرا که زبان انگلیسی بلدم، کار بین‌الملل و تجاری بلد بودم. اقتصاددان هستم. آن زمان ماهی 30 میلیون تومان به من می‌دادند. اگر می‌رفتم نمی‌گفتند بد است، وزیر یک کشور رفت؟ کار خلاف شرع نکرده بودم اما نرفتم. گفتم باید در مملکت بمانیم و کار کنیم.

قضیه میثاق چه بود؟ چون بعد از رفتن شما از دولت، آقای الهام گفت شما را به این دلیل از دولت کنار گذاشته‌اند که به میثاق رئیس‌جمهور با وزرا پایبند نبوده‌اید.

اگر یادتان باشد، در جلسه رای اعتماد، من همه صحبت‌ها را کردم، آقای احمدی‌نژاد هم نشسته بود. رای خوبی داشتم. آخر صحبت‌هایم آقای ناطق نوری گفت که بیا پایین، تو رای داری. آخرین مرحله گفتم آقای احمدی‌نژاد یک کاغذ مقابل ما گذاشت که تحت عنوان میثاق آن را امضا کنیم. از نظر من یک کاغذ است. بنده میثاقم را 25 سال پیش، هنگامی که برادرم شهید شد، بستم. خودم او را غسل دادم و در قبر گذاشتم. آن میثاق به مراتب ارزش بالاتری دارد. با کسی هم تعارف نداریم. اگر اخوی من و دیگران شهید شدند به خاطر ارزش‌ها رفتند، بعد ما اینها را زیر پایمان بگذاریم؟ از همه اینها مهم‌تر اگر کسی در این سطح مدیر باشد اما هیچ‌گونه اختیاری نداشته باشد، احساس پوچی می‌کند. مگر من عشق نوار پاره کردن و افتتاح کردن دارم؟

این هم خیلی مهم است. بریدن از وزارت کار مهمی است.

می‌دانید چقدر به من‌ می‌گفتند با احمدی‌نژاد بساز؟ می‌گفتم نمی‌توانم. نه اینکه نخواهم، نمی‌توانم. آقای داوودی به من می‌گفت در جلسه دولت انتقاد نکن.

حرف‌بزن و انتقادکن آن دولت شما بودید؟

بیشتر بله. می‌گفتم خب این تصمیم غلط است. باید بگویم.

یعنی رسما به شما می‌گفتند حرف نزن؟

بله، گاهی هم با ایما و اشاره.

در واقع انتهای همه جلسات حرف آقای احمدی‌نژاد بر کرسی می‌نشست؟

همیشه نه اما در غالب موارد چرا. ببینید عادت احمدی‌نژاد این بود که بر خلاف جریان آب حرکت کند. یک نمونه‌اش اینکه در ایران و سایر کشورهای دیگر با فصل بهار ساعت تغییر می‌کند اما یک سال ایشان گفت نمی‌خواهد تغییر ساعت داشته باشیم. بعد به ما گفتند که مصاحبه‌های شما در جهت همین قضیه باشد و از تصمیم رئیس‌جمهور حمایت کنید. من گفتم و باورم هم همین است که این تغییر ساعت خوب است که انجام شود منتها لزومی ندارد که اول بهار باشد، می‌تواند اواسط یا اواخر اردیبهشت باشد. چرا که اختلاف ساعت ما از اول فروردین تا اواسط اردیبهشت چندان نیست. این موضوع برای عقب کشیدن ساعت هم صدق می‌کند.

شما هم به نوعی وصله ناجور تیم آقای احمدی‌نژاد بودید و ساز خودتان را می‌زدید.

آدمیزاد فکر می‌کند. چشمانش را نباید ببندد و حرف بزند. من درباره سفرهای استانی حرف دارم. سفر استانی چه مزیتی داشت؟ توضیح مدیریتی بدهید. مگر ما در کشور بودجه و ردیف بودجه نداریم؟ اگر ما در آن استان مازاد بودجه تصویب کنیم چه می‌شود؟ به جز اینکه آنجا باید بودجه را توضیح دهم؟ اینکه هنر نیست. دوم اینکه باید پولی در جیبم باشد که آنجا می‌روم خرج کنم یا اینکه همه سیستم‌ها را به هم بریزیم. کما اینکه سه سال آخر بودجه را آنگونه تحویل داد. به مجلس آمد و گفت من به سوال‌های شما پاسخ نمی‌دهم. چه اتفاقی افتاد؟ هیچ. حضرت امام (ره) می‌گفت مجلس در راس امور است.

احمدی‌نژاد می‌گفت نیست.

باورش بر همین بود.

آقای کاظمی! با مجموع کارهایی که آقای احمدی‌نژاد کرد، فکر می‌کنید چرا نظام با ایشان مصالحه می‌کرد؟

به نظرم اشتباه کرد. مگر با خون شهدا، تلاش مردم و مملکت می‌شود مصالحه کرد؟ هزینه فایده قضایای بحث هسته‌ای را یک نفر برای من توضیح بدهد. 10 سال تحریم بودیم. محسنات و معایب را یکی بگوید. کجا در این‌باره صحبت و نقد می‌کنیم؟ چرا در تعاملات با سازمان‌های بین‌المللی اشتباه می‌کنیم؟

با توجه به اطلاعاتی که شما دارید، می‌توانید به این سوال پاسخ دهید. آیا در مورد مسائل اینچنین در کل نظام و ساختار ما استراتژی معلوم است؟

اصلا در کشورمان استراتژی نداریم. برای اینکه رئیس‌جمهور می‌گوید من برنامه توسعه چهارم را قبول ندارم. چه اتفاقی می‌افتد؟ مگر ما چشم‌انداز 20 ساله ننوشتیم؟ یک نفر بعد از 10 سال گزارش دهد که ما به کجای این چشم‌انداز رسیده‌ایم؟ اینها ایراد تکنیکی کار است. اگر کسی بگوید چرا اینها اجرا نمی‌شود، ضد حکومت، ضد ولایت فقیه، ضد دین، جاسوس یا آمریکایی نیست. نمی‌توان با انگ، تهمت، فحاشی و برچسب‌ زدن‌های آنچنانی امور را گذراند. اینها تفکرات جهان سومی است. ما باید ساختار را درست کنیم.

آقای دکتر شما در سال 88 این مسائل و مشکلاتی را که متوجه دولت می‌دانید در جایی مطرح کردید؟

من بیستم خرداد، چهارشنبه، جلسه‌ای با علی لاریجانی داشتم.

به چه عنوانی جلسه گذاشتید؟ یعنی شما با چه سمتی رفتید پیش آقای لاریجانی؟

هیچی. گفتم می‌خواهم درد دل‌هایم را بگویم. گفتم آقای لاریجانی به مقدسات، به هر کسی که دوست دارید به بزرگان نظام بگویید نگذارند این آقا رئیس‌جمهور شود. گفتم اگر این رئیس‌جمهور شود دیگر کشور نداریم. آمریکا باید 5 میلیارد دلار خرج می‌کرد تا کشور ما را به اینجا برساند.

آقای لاریجانی چه گفت؟

آقای لاریجانی با همان لحن خاص خودش گفت من نمی‌دانم این چه پدیده‌ای است.

آقای احمدی‌نژاد واقعا پدیده بودند و از هوش بالایی هم برخوردار بودند. نمی‌شود به این راحتی در مورد ایشان اظهار نظر کرد.

بله خب باهوش هستند. یک بار یکی از رسانه‌ها تیتری از من زدند که خیلی خوشم آمد. من گفته بودم که احمدی‌نژاد باهوش است اما نه برای منافع ملی. من بر این باورم. خیلی‌ها معتقدند مشایی در کنارش هست و اوست که به احمدی‌نژاد خط می‌دهد. اما مشایی اصلا عرضه ندارد.

جدا مشایی چگونه فردی است؟ این حرف‌هایی که در مورد ایشان می‌زنند چقدر صحت دارد؟

تعطیل است. روزی که برای ثبت‌ نام رفته بود دیدید چگونه بود؟ منگ و گیج.

تا همان زمانی که شما در دولت بودید برخورد مشایی چطور بود؟ مثلا حرف خاصی می‌زد یا برخورد خاصی داشت؟

اصلا تا وقتی که من بودم، نه. فقط قرآن می‌خواند و می‌رفت. احمدی‌نژاد خودش 100 تا مثل مشایی را درس می‌داد.

پس چرا آقای احمدی‌نژاد شیفته مشایی بود؟

چه شیفته‌ای؟

همین حرف‌هایی که همه جا در مورد این دو نفر می‌زنند.

این موضوع اصلا تحلیل ندارد.

اینگونه هم که شما می‌گویید نیست. احمدی‌نژاد بارها گفته که من یعنی مشایی و مشایی یعنی من.

برای اینکه احمدی‌نژاد فکر می‌کرد در میان مردم نفوذ دارد و می‌خواست مشایی را به میدان بیاورد تا در نهایت خودش دوباره سوار کار شود.

اگر فقط قصدش این بود که شما می‌گویید و علاقه ویژه‌ای به مشایی نداشت چرا به سراغ فرد کم‌حاشیه‌تری نرفت؟

مشایی از خودش چیزی نداشت.

این را نمی دانم اما این تحلیل شما را هم نمی‌پذیرم. به هر حال احمدی‌نژاد بهتر از هر کسی می‌دانست که مشایی در گذر از فیلتر شورای نگهبان با مشکل مواجه است. بنابراین اگر تنها قصدش ادامه حضور در قدرت بود، فرد دیگری را علم می‌کرد که بی سر و صداتر باشد، نه مشایی را. من فکر می‌کنم تحت تاثیرش بوده است.

نه. شناختی که من از احمدی‌نژاد دارم این است که 100 تا مشایی را درس می‌دهد و شناختی که از مشایی دارم این است که یک آدم معمولی است. یک بار گفتم آقای مشایی و من را دو طرف یک میز بگذارید، تلویزیون هم پخش کنید. اقتصاد، اخلاق، عرفان، مدیریت و فرهنگ هر چه می‌خواهید روی میز بریزید. آخر چفیه بر گردن کوروش انداختن چه معنی می‌دهد؟ کوروش را می‌خواهد بسیجی کند یا بسیجی‌ها را کوروشی؟ این فکرها مرموز است.

ببینید آقای کاظمی، خیلی از مردم من‌جمله ما مواجهه‌ای با آقای مشایی نداشته‌ایم و خب بسیاری از قضاوت‌ها بر اساس اخباری است که از گوشه و کنار می‌شنویم. شما در مدتی که با ایشان کار می‌کردید واقعا ایشان در فضای جادوگری و مرتاض‌گری بودند؟

من چیزی ندیدم.

آقای حسینیان جایی گفته بود یک سخنرانی با حضور آقای مشایی بود که من می‌خواستم بعد از سخنرانی با ایشان برخورد کنم. اما بعد از سخنرانی احساس کردم من هم به مشایی علاقه دارم. شما با ایشان همکلام شده بودید. می‌گفتند اثر کلامش بسیار است.

اصلا اینگونه نیست. تلویزیون آمده، صحبت هم کرده است. باید یک ایده‌ای داشته باشد. بسیار آدم معمولی است. توانمندی خاصی نداشت. به یک نفر پول، توانایی و قدرت بده، هر کاری می‌کند. پشت پرده بنشینی و کار کنی.

دکتر، شما یک منتقد جدی احمدی‌نژاد هستید. فساد مالی احمدی‌نژاد را قبول دارید؟

نمی‌توانم به صورت قاطع بگویم اما فکر نمی‌کنم. اما در جهت رضایت دیگران خیلی خوب کار کرد.

مثلا؟

آمریکا خیلی از دست احمدی‌نژاد راضی است. اسرائیل هم.

منافع مالی هم برای کسی داشت؟

قطعا. تصمیم‌هایی که گرفت، تورم‌هایی که ایجاد کرد ...

یعنی می‌شد احمدی‌نژاد را قانع کرد تا یک تصمیمی بگیرد که رانتی برای کسی ایجاد شود یا نه منظور شما این است که ناخواسته عامل برخی شده؟

ناخواسته بود. یک برج‌ساز گفت من خیلی از احمدی نژاد تشکر می‌کنم چرا که برج 20 میلیون تومانی من شد 40 میلیون. می‌توان از راه رفتن آدم‌ها شخصیتشان را شناسایی کرد. شما راه رفتن احمدی‌نژاد را نگاه کنید؛ تند تند تند. ما در مدیریت می‌گوییم دیداری، شنیداری، نوشتاری. مدیریت آقای احمدی‌نژاد دیداری و شو بود.

با همه این حرف‌ها احمدی‌نژاد در میان مردم محبوب بود و حداقل اینکه محبوب بود و کم‌کم محبوبیتش کم شد.

بحث دارد. پوپولیستی یعنی همین.

خیلی‌ها در مملکت پوپولیست بودند اما احمدی‌نژاد نشدند.

احمدی‌نژاد کارش را بلد بود. یک نکته دیگر هم هست. در مقابل جامعه روحانیت ایستاد. نفی کرد. معمولا در نفی می‌توانی خودت را اثبات کنی. یک وقتی هست که نیت اصلاح دارد اما گاهی نیت چیز دیگری است. او می‌خواست خودش را مطرح کند و برایش مهم نبود که در این بین دیگران تخریب شوند. به یکی از بزرگان گفتم ایشان می‌خواست خودش را امیرکبیر کشور کند و عملا می‌گفت هیچ‌کس ایران را نجات نمی‌دهد، جز من.

شده بود بگوید برای جلب نظر مردم این کار را با وجود مشکلاتی که ممکن بود به وجود بیاورد، انجام دهیم؟

نه ولی یک خواسته‌های خاصی داشت. مثلا می‌گفت که فلان امکانات را برای کمیته امداد در نظر بگیریم. می‌گفتیم ردیف بودجه مشخص است. می‌گفت یک فکری بکن، من نمی‌دانم، باید انجام دهید.

از کی فهمیدید که نمی‌شود با او کار کرد؟

6 ماه که گذشت دیدم نمی‌شود. در زمان احمدی‌نژاد کیلویی کار کردن خیلی مهم بود. 20 ساعت کار می‌کرد که از نظر من محکوم است. آقای احمدی‌نژاد به خوابگاه دانشگاه تهران رفته بود و ساعت 3 بامداد جلسه گذاشته بود. این اهانت به انسانیت است. همه می‌گفتند ما کارتابلمان را یک بامداد می‌بینیم. خبرنگار با ما مصاحبه کرد گفتم خروجی کار مهم است.

احمدی‌نژاد دغدغه انقلاب داشت.

باور من این است که احمدی‌نژاد فقط خودش را می‌دید. براش انقلاب و امثالهم مهم نبود.

بعد از جلسه خداحافظی احمدی‌نژاد را ندیدید؟

یکی دو بار در حد سلام و علیک. خیلی هم علاقمندم که با او مناظره کنم.

از احمدی‌نژادِ هنگام مناظره نمی‌ترسید؟

نه، من بلدم چگونه با او مناظره کنم.

اگر سال 88 جای آقای میرحسین بودید چه کار ‌می‌کردید؟

من قبل از مناظره معروف مهندس موسوی و احمدی‌نژاد برای دوستان نوشتم که دو موضوع را در مناظره‌ها توجه داشته باشید. یک اینکه آقای احمدی‌نژاد دروغ می‌گوید و دو اینکه حریم نگه نمی‌دارد. در آن صحنه که احمدی‌نژاد عکس خانم رهنورد را در دست گرفت، آقای موسوی باید از صندلی بلند می‌شد و می‌گفت مگر تو رئیس‌جمهور نبودی؟ مگر این 4 سال این اطلاعات را نداشتی؟ چرا تا الان چیزی نگفتی؟ تو خیانت کردی. با احمدی‌نژاد باید اینگونه برخورد می‌شد. موسوی ماخوذ به حیا بود. با ادبیات خودش (احمدی‌نژاد) باید با او صحبت کرد.

آقای دکتر آقای احمدی نژاد در دو دور انتخابات به جنگ نفراتی همچون آیت‌الله هاشمی رفت و رای هم گرفت. در جلسات هیئت دولت که شما حضور داشتید، شده بود که بگوید نسبت به آقای هاشمی چگونه برخورد کنید؟

بله، به ما گفته بود به هیچ‌وجه در جلسات مجمع شرکت نکنیم.

نگاهش به هاشمی چه بود؟

هر کاری می‌کرد برای اینکه خودش را نشان دهد. یک مثال بزنم برای این حرف، فرض کنید یک نفر به یک محله‌ای برود و به بزرگ آن محل بد و بیراه بگوید، خب طبیعتا مورد توجه همه قرار می‌گیرد. نوع رفتار آقای احمدی‌نژاد با آیت‌الله هاشمی هم اینگونه بود. شما اگر از نزدیک هاشمی را بشناسید متوجه می‌شوید که اصلا هاشمی اهل این چیزها نیست. موضع‌هایی که می‌گیرد به نفع اسلام و انقلاب است و از خودش می‌گذرد. دو سال به ایشان گفتم جوابش را بدهد اما قبول نکرد.

نسبت به مقام معظم رهبری که نکته‌ای نداشت؟

رفتارهایش پیروی را نشان نمی‌داد.

مثلا کدام رفتارش؟

انتخاب مشایی.

نه، اینکه مربوط به دوره همکاری شما با آقای احمدی‌نژاد نیست. از دوره حضور خود در دولت در این زمینه مصداقی اگر دارید بگویید.

خاطرتان هست که بحث رفتن خانم‌ها به استادیوم طرح شد؟ گفتم آقای احمدی‌نژاد شما باید به من و علی‌آبادی می‌گفتید تا مراجع را می‌دیدیم و با یک پشتیبانی درست جلو می‌رفتیم. در جلسه هیئت دولت و در شرایطی که همه مکالمات ضبط می‌شد، نسبت به تذکر مراجع بی‌توجه بود.

آقای احمدی‌نژاد کلا از کسی نمی‌ترسید و شجاعتش یک جاهایی هم خوب بود. مثلا سر سهمیه‌بندی هیچ‌کس جرات نمی‌کرد این کار را انجام دهد.

اگر این ابزار را در مسیر درست استفاده می‌کرد خیلی خوب بود.

بیایید یک تعریف از احمدی‌نژاد بدهید، ببینیم شما ایشان را چگونه می‌بینید؟

او یک هنجارشکن بود. هنجارشکنی می‌تواند مثبت و منفی باشد. اگر قوه تحلیل درست می‌داشت و دلش برای انقلاب می‌سوخت این هنجارشکنی خیلی خوب بود. تابوهای بی‌معنی را بشکنیم ولی با حساب و کتاب.

به انتخابات 88 رسیدیم. شما تا انتخابات سال 92 تقریبا ساکت بودید، می‌خواستید برای انتخابات اوج بگیرید؟ البته قبلش بگویید سال 88 به چه کسی رای دادید؟

من به آقای موسوی رای دادم. سال 88 وقتی آن قضایا اتفاق افتاد باید حالتی برای ایجاد آرامش شکل می‌گرفت. باور من بر این است که بایستی مصلحت نظام را دید. از نیمه دوم 89 خط و ربط احمدی‌نژاد خیلی بد شد. رفتارها، کردارها، تمسخرها، تحقیرها. در مجلس بگویی ممه را لولو برد؟ هر چی از دهانش می‌آمد، هر جا می‌شد می‌گفت. می‌گویند سخن شما نشان می‌دهد که فکر شما چیست. احساس کردم باید پررنگ‌تر حضور پیدا کنم. لازم است که چهره و تصمیم‌های احمدی‌نژاد را نشان دهم. مسبب تحریم‌ها ایشان است. کشور را به سمت و سویی برد که چنین حاصلی داشت. با آمار، ارقام و تحلیل‌های درست صحبت کردم، نه با غرض‌ورزی. زمانی که بحث یارانه ها بود رگ‌های گردن من پاره شد از بس که گفتم این کار را انجام ندهید. اما خب، سیاسی‌کاری بود. من از همان زمان احساس کردم که بایستی گفت ولی باز به لحاظ اینکه کسی در مسند قدرت است تخریب نشود تحلیل‌های کارشناسی و مدیریتی می‌کردم. اما این اواخر موضع‌ها و رفتارها تندتر شد و ما نیز به فراخور آن تندتر رفتار کردیم. الان دیگر تحت عنوان افشاگری و بیان کردن صحبت می‌کنم تا مردم آگاه شوند چه خبر است تا دیگر نه احمدی‌نژاد جلو بیاید، نه مردم به او اجازه حضور دهند و نه تفکر احمدی‌نژادی جلو بیاید. برای نجات کشور باید این کارها کرد. شاید احمدی‌نژاد یک واکسینه است که دیگر این میکروب وارد بدنمان نشود.

دکتر، وقتی شما از دولت بیرون آمدید، دیگر وزرا توصیه‌ای نداشتند؟

بودند دوستانی که از روش‌های آقای احمدی‌نژاد ناراحت بودند ولی برخورد نمی‌کردند.

اسم نمی‌برید؟

نخیر.

الان با وزرای دولت اول احمدی‌نژاد ارتباط دارید؟

با آقای پورمحمدی، فرهاد رهبر، فرشیدی، وزیری هامانه، دهقان، نوذری و زاهدی ارتباط دارم.

با تیمی که ارتباط دارید جلسات منسجم دارید؟

نخیر. گعده‌هایی هست. می‌نشینیم و صحبت می‌کنیم. هیچ ارتباط کاری با هم نداریم.

اما این گعده‌ها می‌تواند بستر اتفاق‌های مهمی باشد.

همین بود. اگر خاطرتان باشد یک نامه‌ای به مقام معظم رهبری نوشتیم که پیش‌بینی‌هایمان همانی بود که محقق شد.

گعده‌ها چگونه است؟

مختلف است. گاهی ماهانه و گاهی هم سه هفته یک بار. فرق می‌کند.

باید منتظر بنشینیم تا رقیب آقای روحانی در دور بعد از این تیم خارج شود؟

ما فکر می‌کردیم در بحث انتخابات ریاست جمهوری خیلی کارها در کشور کنیم. تصور می‌کنم بایستی از این ساختارهای معمولی و فرم‌های خشک خارج شویم. بایستی از ابزارهای علمی، مدیران قابل، آدم‌های توانمندِ حرف‌زن استفاده کنیم. من وقتی در وزارت کشور ثبت‌نام کردم یکی از دیدگاه‌هایم حذف مدیریت بله قربان‌گو بود. الان همه بله قربان‌گو هستند.

الان هم اینگونه است؟

بله. ما باید این فضا را عوض کنیم. هنجارشکنی خوب این است. بگذاریم زمینه فراهم شود تا افراد حرف درست بزنند. حضرت امیر در نامه‌اش به مالک اشتر می‌گوید مالک اگر با رعایا جلسه گذاشتی، کسانی را که مجهز به سلاح هستند از خودت دور کن تا مردم بدون لکنت با تو حرف بزنند. اما ما با حشم راه می‌افتیم. مگر یک روستایی جرات دارد؟ زبانش بند می‌آید.

آقای دکتر، در سفرهای استانی پذیرایی همین‌گونه بود که گاها از سوی برخی رسانه‌ها منتشر می‌شد و دال بر ساده‌زیستی تیم دولت بود؟

ما را مثل کارگرها به جلسات هیئت دولت می‌بردند و 7 ساعت جلسه برگزار می‌شد. در ژاپن جلسات هیئت دولت 20 دقیقه است. برای اینکه پشتوانه کارشناسی دارد. اما خروجی جلسات ما چه بود؟

همان موقع هم نسبت به سفرهای استانی انتقاد داشتید؟

در تحلیل‌هایمان می‌گفتیم که کاربرد این سفرها چیست؟

حالا که دوره دولت آقای احمدی‌نژاد تمام شده و دولت آقای روحانی بر سر کار است، شما وجه تمایز میان حسن روحانی و احمدی‌نژاد را در چه می‌بینید؟

سیب و پرتقال چه شباهتی با هم دارند؟ احمدی‌نژاد تک است.

اگر روحانی دعوت به کار کند می‌روید؟

بله. در مملکت نباید تابع نظرات شخصی باشیم. اگر به من بگویند این کار را انجام بده و بتوانم انجام دهم وظیفه‌ام این است که انجام دهم. برای اینکه تکلیف از دوش من برداشته شود باید بپذیرم. من در صنعت، خیلی حرف دارم. مدیر نمونه صادرات کشور شدم.

در این خصوص با شما صحبتی هم شده؟

نه، اصلا. اما اگر از من دعوت کنند کار کردن برای کشورمان با همه سختی‌هایش افتخار است. اگر بتوانیم صنعت و اقتصاد را رو به راه کنیم و اشتغال جوانان را سامان دهیم خوب است. اما اینگونه نیست که التماس کنیم، لابی کنیم، ناهار و شام بدهیم که به ما کار بدهید.

حسن روحانی را بعد از انتخابات ندیدید؟

نه، اصلا.

نخواستند با شما مشورت کنند؟

نه.

خیلی‌ها می‌گویند که حیاط خلوت دولت تامین اجتماعی است که مدتی زیرنظر مستقیم شما بود. در آن دوره بذل و بخششی هم صورت می‌گرفت؟

نه، آن موقع احمدی‌نژاد نمی‌دانست کجا آمده. بعد دید رئیس‌جمهور است و خیلی قدرت دارد. نمی‌دانست قدرت اجرایی کشور دستش است. سازمان‌ها را نمی‌شناخت. ارتباط سازمانی را نمی‌دانست.

رابطه شما با آقای احمدی‌نژاد به گونه‌ای بود که بتوانید راحت ایشان را ملاقات کنید؟

نه، روش بسیار بدی داشت که گاهی من 1 ساعت پشت در اتاقش باید می‌نشستم. آقای احمدی‌نژاد مدیریت زمان نمی‌شناخت.

چه ساعتی سر کار می‌رفتید؟

جلسات دولت 7 صبح بود. ما دائم از این اتاق به آن اتاق در جلسه بودیم. خیلی بد بود. بی‌مورد، بی‌خود و بی‌هدف.

آقای احمدی‌نژاد بعد از خانه‌نشینی 11 روزه در جلسه هیئت دولت خطاب به وزرایش گفت که شما شاهدید من اگر ملاقاتی با آقا داشتم شب‌ها تماس می‌گرفتم و اطلاع می‌دادم تا اگر صبح مُردم، حرف مقام معظم رهبری روی زمین نماند. شما چنین چیزی را تجربه کردید.

شب‌ها تماس می‌گرفت اما برای کار خودش. من دو سه مورد داشتم. یکی در مورد بحث استقلال و یک دفعه هم راجع به بودجه زنگ زد. وزرا باید درباره موارد خودشان نظر داشته باشند. زنگ زد که چرا شما می‌خواهید در بودجه تغییرات بدهید؟ گفت همین که ما می‌گوییم باشد. یک بار هم آقای دکتر قریب گفت نمی‌خواهم مدیرعامل باشگاه باشم. ما به یک جمع‌بندی رسیدیم که نباشد. تقریبا زمان رسانه‌ای شدن آن رسید. شب ساعت یازده، یازده و نیم بود که اخبار اعلام کرد قریب می‌رود. خاطرم نیست زریبافان یا احمدی‌نژاد با من تماس گرفت. گفت این را چرا می‌خواهید عوض کنید؟ گفتم خودش نمی‌خواهد. گفت باید راضی‌اش کنی که بماند. به قریب گفتم احمدی‌نژاد خواسته، فعلا یکی دو ماه دیگر بمان.

مجلس دهم می‌‎آیید؟

خیلی به من گفته‌اند. بدم نمی‌آید. ببینم شرایط چه طور است.

 

پرویز کاظمی در در تاریخ 14 اردیبهشت ماه 92 هم گفتگویی با نامه نیوز داشت که بدنیست مرور کنیم!

یک وزیر دیگر احمدی نژاد کاندیدای ریاست جمهوری شد/ پرویز کاظمی هم آمد

پرویز کاظمی برای ثبت نام در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در وزارت کشور حضور یافت.

به گزارش نامه، پرویز کاظمی برای ثبت نام در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در وزارت کشور حضور یافت.

پرویز کاظمی سابقه حضور در کابینه محمود احمدی نژاد رییس جمهور اسلامی ایران به عنوان وزیر رفاه را در کارنامه فعالیت های سیاسی خود را دارد.

پرویز کاظمی اولین وزیر رفاه و تأمین اجتماعی دولت احمدی‌نژاد است که البته سال‌ها فعالیت‌ در حوزه صنعت را تجربه کرده و اکنون نیز در رأس هیئت مدیره یکی از بانک‌های خصوصی قرار دارد.

او با رأی قاطع مجلس هفتمی‌‌ها به دولت نهم راه یافت و با آنکه احمدی‌نژاد در جلسه رأی اعتماد وی گفته بود «خدا کاظمی را به من معرفی کرده است»، اما نخستین وزیری بود که در مهر ماه 1385، از قطار کابینه پیاده شد.

نیمه‌های سال گذشته خبری مبنی بر نامه‌نگاری 15 عضو سابق دولت نهم با رهبر معظم انقلاب منتشر شد که نام کاظمی در فهرست امضاء کنندگان آن قرار داشت؛ نامه‌ای که محتوای آن هرگز فاش نشد اما نویسندگان آن گفتند که بر اساس «یک دغدغه» و برای «ارائه راهکار برون رفت از وضع موجود» اقدام به چنین کاری کردند.

اظهارات وزیر سابق احمدی‌نژاد درباره آمادگی حضور در انتخابات، مشایی، مدیریت بله قربان‌گو، آینده احمدی‌نژاد و نامزد شدن هاشمی

پرویز کاظمی می گوید مهم ترین اولویت رئیس جمهور آینده کشور آرامش توام با تامل و تعقل است.


به گزارش نامه، در شرایطی که 4 روز تا آغاز ثبت نام نامزدهای ریاست جمهوری باقی مانده است اظهارات نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری درباره انتخابات و برنامه های خود برای حضور در انتخابات جدی تر شده است.

 این در شرایطی است که در این دوره از انتخابات شاهد تعدد نامزدها هستیم و بر اساس پیش بینی کارشناسان سیاسی احتمالا این دوره از انتخابات با حضور حدود 6 نامزد برگزار خواهد شد.

بر همین اساس پرویز کاظمی نخستین وزیر رفاه دولت نهم و نخستین وزیر برکنار شده از سوی محمود احمدی نژاد در گفت وگو با نامه آخرین وضعیت فضای سیاسی و اقتصادی کشور در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را بررسی کرده است.

کاظمی در این گفت و گو با اشاره به تعدد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری می گوید جایگاه ریاست جمهوری در کشور تنزل پیدا کرده و این موضوع را باید در رفتار مدیران اجرایی ریشه یابی کرد.

وی همچنین از احتمال حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری سخن می گوید و اعلام کرده تا کنون برای حضور به جمع بندی نهایی نرسیده و باید تا زمان آغاز ثبت نام نامزدها صبر کرد.

مشروح گفت و گوی نامه با وزیر سابق رفاه را در ادامه مطالعه می فرمایید:

کمتر از 40 روز تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است و هم اکنون نامزدها در اظهارنظرهای خود برنامه هایی که برای آینده کشور را دارند ارائه می کنند. فضای سیاسی برای انتخابات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ این تعداد نامزد انتخاباتی آیا می‌تواند اقتدار رئیس‌جمهور آینده را تامین کند؟

تصورم بر این است که جایگاه مدیریت، وزرا و رئیس‌جمهور در کشور ما آسیب دیده است و آن شانی که باید برای مقام اول اجرایی و مقام دوم سیاسی وجود داشته باشد خدشه‌دار شده است و همین امر تصمیم‌گیری را سخت کرده است؛ تصمیم‌هایی که گرفته شده، رفتارهایی که انجام شده، ادبیاتی که در داخل و بیرون مورد استفاده قرار گرفته و رفتارهایی که در شان جایگاه ریاست جمهوری نیست باعث شده تا این جایگاه در بین مردم تنزل پیدا کند. تصورم بر این است که یکی از دلایل تعدد ریاست جمهوری همین امر است.

از طرف دیگر، همین رفتارها، وعده‌ها و قرارهای گذاشته شده که عمدتا به آن‌ها پشت پا زده می‌شود کمی مردم را نگران کرده است و اعتماد مردم نسبت به این قضیه خدشه دار شده است چرا که در دورههای گذشته حضور پیدا کردند و انتظار داشتند کسی که سکان اداری را در دست می‌گیرد باری از مشکلات مردم بردارد. اگر تحلیلی بر مسائل اقتصادی داشته باشیم، نشان‌دهنده آن است که مردم از شرایط ناراضی هستند. بر همین اساس هم مقام معظم رهبری هم دغدغه معیشت مردم را جزو ویژگی‌های رئیس جمهور جدید اعلام می‌کنند. وقتی می‌فرمایند امسال سال حماسه اقتصادی است، یعنی مباحث اقتصادی است و اینکه سال گذشته را جهاد اقتصادی می‌نامند نشان از اهمیت اقتصاد و مسائل اقتصادی دارد. مردم بایستی بتوانند از امکانات اقتصادی بهره‌مند شوند و مشکلات خود را حل کنند.

این مسئولیت کسی را که قرار است سکان اجرایی کشور را در دست بگیرد سخت می‌کند و از طرف دیگر مردم با آن همه مشکلات دولتی را انتخاب کردند و به داده‌ها نگاه می‌کنند و می‌بینند که همه داده‌ها از دست رفته است. کاهش ارزش پول ملی مهم‌ترین اتفاقی است که در این راستا اتفاق افتاده است. هیچ کس هم پاسخگو نیست. البته در ژاپن کاهش ارزش پول ملی را انجام می‌دهند اما اقتصاد آن‌ها کجا و اقتصاد ما کجا. ما برای کاهش ارزش پول ملی ژاپن می‌توانیم مدیرانمان را به آنجا صادر کنیم!

نتیجه این عملکردها چه تبعاتی دارد؟ با کاهش ارزش پول ملی، قدرت خرید ملی کم می‌شود و در نتیجه در سختی قرار می‌گیرند. از سبد خانواده‌ یک‌سری کالاها حذف می‌شوند. این امر آثار بلندمدتی بر حوزه سلامت مردم هم وارد می‌کند. کاهش ارزش پول ملی، یعنی تولید خالص ملی وقتی تبدیل به ارز می‌شود کاهش پیدا می‌کند. در سال 2010 تولید ناخالص ملی ایران بین 800 تا 1000 میلیارد دلار بود و در رتبه هفدهم و هجدهم قرار گرفته بودیم. وقتی کاهش ارزش پول داریم و تولید ناخالص ملی هم کم می‌شود، رتبه‌ات هم در جهان کاهش پیدا می‌کند. درآمد سرانه‌ای هم که از این محل حاصل می‌شود کاهش پیدا می‌کند. معنی این حرف‌ها چیست؟

وقتی رتبه جهانی افت پیدا می‌کند یعنی ثبات تصمیم‌گیری در کشور وجود ندارد. سرمایه‌گذار بیرونی علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در کشور شما ندارد. عدم سرمایه‌گذاری به معنی عدم تولید، اشتغال و رونق اقتصادی است. نتیجه این امر تورمی است که ما با آن مواجه‌ایم. تورم میانگین 31 و نیم است و تورم نقطه به نقطه بالای 40 شده است. وقتی رشد اقتصادی نداریم چگونه می‌خواهیم 2 و نیم میلیون شغل ایجاد کنیم.

این عوامل سبب می‌شود مردم با دید دیگری به انتخابات ریاست جمهوری نگاه کنند. در نتیجه حضور کسانی که در این انتخابات حاضر می‌شوند بسیار سخت و دشوار است. اینکه با چه ادبیاتی با مردم صحبت می‌کنند تا مردم مطمئن باشند که این امر اجرا می‌شود بسیار مهم است چرا که حرف‌های گذشته چون اشتغال، عدالت، دولت مهرورزی و عدالت بسیار خوب بوده است.

حماسه سیاسی مدنظر مقام معظم رهبری در ریسک اتفاق می‌افتد نه اینکه همه چیز فراهم شود. نظرات، سلائق مختلف و اظهارنظرهای گوناگون باید مطرح شود تا یک هیجان منطقی و عقلایی به وجود آوریم و در اینجا هم باید حرف دل مردم زده شود.

هم اکنون بسیاری از نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری از افزایش یارانه نقدی سخن می گویند. چه اتفاقی افتاده که نامزدها تا این اندازه درباره یارانه نقدی سخن می گویند؟

متاسفانه برخی آقایان چوب حراج به فروش نفت زده‌اند. میسر بودن و درست بودن این ماجرا محل بحث دارد که باید بگویم نه میسر است نه درست. اعتقاد من بر این است که آقایانی که کاندید می‌شوند باید خودشان باشند و ادا درنیاورند. اگر واقعا به این نیت است که این کار شدنی نیست نباید بگوید. و اگر کاندیدایی خدا را مدنظر داشته و در تصمیم‌های خودش ببیند، این اتفاق می‌افتد.

مگر 2 ماه به پایان انتخابات قبل رئیس جمهور اعلام کرد که دو باشگاه استقلال و پیروزی را قطعا خصوصی میکند. چهار سال گذشت اما اتفاقی نیفتاد. راه، حل مشکلات مردم پول دادن به آن نیست. از طریق هدفمند کردن یارانه‌ها کارهای بسیاری می‌توانیم انجام دهیم که یک بخش آن پول دادن به بخشی از مردم است که طبق طبقه‌بندی خاصی مشخص شده‌اند. بدترین و راحت‌ترین کار پرداخت پول به مردم است. می‌توانیم به منظور هدفمندی یارانه‌ها در معافیت‌های مالیاتی فعالیت کنیم. این کار به صورت غیرمستقیم توان مردم را افزایش می‌دهد.

از طرفی هزینه سلامت در کشور ما بسیار بالاست. در این بخش سرمایه‌گذاری کنیم که مردم دغدغه سلامت را نداشته باشند چرا که همه مبتلابه آن هستند. در مبحث آموزش از هدفمندی یارانه‌ها استفاده کنیم چرا که هزینه این بخش بسیار بالاست. اقتصاد پایدار را در نظر بگیریم تا اشتغال‌زایی شکل بگیرد.

حتی در کمیته امداد و بهزیستی هنر ما این است که آمار افراد تحت پوشش افزایش یابد بلکه هنر آن است که توانمندی را افزایش دهیم. این تفکر باید در کشور جاری شود.

بحث‌هایی که عنوان می‌شود چه ضمانت اجرایی دارد. مگر رئیس جمهور می‌تواند بدون در نظر گرفتن مجلس، بودجه و واقعیت‌ها خودش باید تصمیم بگیرد. اگر به این موارد توجه کنیم اظهارنظرهای کارشناسانه، خداپسندانه و واقع‌بینانه خواهیم داشت.

افت جایگاه ریاست جمهوری در بلندمدت چه آسیب‌هایی می‌تواند به ایران بزند؟

اگر قرار باشد همین روند ادامه یابد وضعیت ما خیلی بد می‌شود. نکته این است که این باید توسط کسی که وارد این مسیر می‌شود عوض شود. مدیرانی که به کار می‌گیرد، نوع تعامل با مردم و روابط بین‌الملل، ادبیاتی که در دیپلماسی بین‌المللی به کار می‌برد را باید رعایت کند. این امر با حفظ ارزش‌هایمان هیچ مغایرتی ندارد. کسی که به عنوان رئیس جمهور حاضر می‌شود قطعا باید این روش‌ها و تعامل‌ها را رعایت کند. آیا باید روش تعامل با قوه مقننه همچنان تحقیرآمیز و تخریب‌کننده باشد؟

توجه به قانون و تبعیت از آن بسیار مهم است. اگر قانون ایرادی هم دارد، در جهت اصلاح قوانین از همان ابزارهای قانونی استفاده کنیم. دولت نهم در همان ابتدا گفت که قانون برنامه چهارم را قبول ندارم و اجرا هم نمی‌کنم. کسی هم توضیح نخواست. چه تضمینی دارد که دولت بعدی برنامه توسعه را قبول نداشته باشد و امثالهم.

به منظور افزایش جایگاه ریاست جمهوری باید فرهنگ تعامل را در کشور راه بیندازیم. خیلی سخت است که جایگاه تخریب شده ریاست جمهوری را احیا کرده و سپس آن را ارتقا دهیم.

در اظهارات نامزدها شما به این نکته رسیده‌اید که نامزدها توانایی ارتقای جایگاه ریاست جمهوری را دارند؟

متاسفانه اظهارنظر برخی دوستان بسیار کلی است؛ اظهارنظر باید ملموس باشد. می‌گوییم اقتصاد باید توسعه پیدا کند. باید چند شاخص داد نه بدین شکل مطرح کنیم. این حرف‌های کلی در برابر کوهی از مشکلات ما هیچ فایده‌ای ندارد.

به نظرم دوستان باید واقع‌بینانه‌تر و کارشناسانه‌تر با قضایا برخورد کنند و خدا را در تصمیم‌شان در نظر بگیرند. هم خودشان و هم مردمشان متوجه عملی بودن اظهارنظرشان می‌شود. کمتر کسی است که این روزها به هرم جمعیتی کشور توجه داشته باشد.

در سرشماری سال 85 جمعیت تک‌نفره های ما 5 و یک دهم درصد بوده است و این رقم در سال 90 به 7 و خرده‌ای درصد افزایش یافته است. این امر باید ریشه‌یابی شود اما کدام یک از آقایان این امر را توضیح داد. طبق آمار دیگر تعداد خانواده‌های تک‌فرزنده افزایش یافته است. در شرایطی که امید به زندگی افزایش می‌یابد و تمایل به ازدواج کاهش می‌یابد، هرم جمعیتی هم کاهش می‌یابد و کشور به سمت پیری حرکت می‌کند. یکی از شاخص‌های توسعه همین است.

مقام معظم رهبری این موضوع را مطرح کردند و وظیفه کارشناسان است که این موضوع را تحلیل کنند. کدام تحلیل و راهکار منتشر شده است. حق بیمه را از 2 نفر به 3 نفر برسانیم مشکل می‌شود.

مدیر حاکمیتی و مدیر کلان‌نگر باید این تفکر را داشته باشد و برای آینده چه فکری می‌کند. کدام آدم عاقلی در دورانی که نزدیک به انتخابات است اعلام می‌کند که گوشت و روغن گران شده است. نتیجه این رفتار چیست. مدیر کشور باید این نتایج را لحاظ کند. کسانی هم که کاندید می‌شوند باید با ادبیات واقع‌بینانه و کارشناسانه اقدام کنند.

عنوان کردیم که در فولاد ظرفیت‌سازی کرده‌ایم؛ ظرفیتمان 19 تا 20 میلیون و تولید هم 12 تا 13 میلیون. این آمار اتفاق بدی است چرا که ظرفیت داریم اما تولید نمی‌کنیم. سرمایه‌های ما بر باد رفته است. کدام یک از کاندیداها درباره عسلویه صحبت کرده است؟ مخازن مشترک و گاز با قطر داریم و ما فقط نگاه می‌کنیم. این‌ها سرمایه کشور است.

البته در بحث سرمایه‌گذاری‌ خارجی مسئله تحریم را بیان می‌کنند.

ایده من این است که ما چرا نباید درباره اقتصاد اتمی صحبت کنیم. یعنی اینکه قدرت اتمی در اقتصادمان ایجاد کنیم. پایگاه اقتصادمان را تقویت کنیم. امکانات هم در این زمینه داریم. معادن خوب داریم،جوان‌های کارشناس و باسواد داریم. یک نفر آمار دهد که جوان‌های المپیکی ما کجا هستند. آمارهایی که من دارم این است که 93-94 درصد این افراد در کشور نیستند. این امر یعنی هدر دادن سرمایه‌های کشور. این خطری که کشور ما را تهدید می‌کند فقط خروج فیزیکی این افراد نیست، بلکه خروج ژن این افراد است و در نتیجه تولید نسل‌اش هم در کشور دیگر اتفاق می‌افتد.

در کنار یارانه نقدی این روزها نامزدها درباره رابطه ایران و آمریکا هم مسائل متفاوتی را مطرح می کنند.

یکی می‌گوید 6 ماهه رابطه برقرار می‌شود و یکی می‌گوید بیشتر. یک رقابت بی‌مورد است. باور من بر این است که ما مدیر قابل، توانمند، پایبند به نظام و دلسوز در کشور زیاد داریم. باید از این قابلیت‌ها استفاده کنیم. کدام یک از کاندیداها فاکتورهای مدنظر خود را برای انتخاب مدیر مطرح کنند. چطور می‌شود از همه برای مدیریت استفاده کرد. اگر قرار باشد چنین کلی گویی‌های بیان شود و در عمل هم دچار مشکل شویم، مشکلاتمان روز به روز بیشتر شده و کمتر هم نمی‌شود. بنابراین از کاندیداها خواهش می‌کنم اظهارنظرهای خود را مبتنی بر علم، واقعیت و کارشناسی مطرح کنند.

مهم‌ترین اولویت رئیس جمهور آینده چیست؟

با توجه به بهم ریختگی روانی و تصمیم‌گیری و عدم انسجام و ارتباط بین سازمان‌های کلان کشور، آرامش توام با تامل و تعقل مهم‌ترین اولویت رئیس جمهور آینده است. به مردم باید آرامش دهیم. مردم ما نگران و مضطر هستند. این آرامش باید به جامعه منتقل شود. بی‌حرمتی‌ها و افتراهایی که مسئولان در جایگاه‌های خود به یکدیگر وارد می‌کنند به مردم تسری پیدا می‌کند و در نتیجه مردم نسبت به مسئولان بدبین می‌شوند. ما باید یک آرامش خاطر را در میان مردم و در نتیجه جامعه ایجاد کنیم.

در ادبیات اقتصادی ما «بازار کسب و کار» داریم. بدین معنا که افراد بتوانند درباره فعالیت‌های اقتصادی خود تصمیم بگیرند اما در شرایط فعلی اینگونه نیست و رکود در جامعه ایجاد می‌شود چرا که سازنده خانه منتظر است که قیمت افزایش یابد. مگر بر سر کدام منطقی قیمت خانه در این مدت 30 تا 40 درصد افزایش یافت. این بدترین وضعیتی است که در اقتصاد رخ می‌دهد. از طرف دیگر افزایش نواسانات باعث می‌شود کسی سرمایه‌گذاری اقتصادی انجام ندهد. دلالی، واسطه‌گری و رانت‌خواری افزایش می‌یابد.

آرامشی که مد نظر ماست در همین جا اتفاق می‌افتد. علی رغم اینکه که حقوق و دستمزد را برای قانون کار تصویب کردند همه معتضرند چرا که سال‌های گذشته هم بر اساس تورم حقوق افزایش نیافت و امسال علاوه بر تورم، کاهش ارزش پول ملی هم مطرح است. کسی با حقوق 480 هزار تومانی و با همه حق‌های وارده می‌تواند زندگی 4 نفره یک خانواده را اداره کند.

به اعتقاد من اولین کار آرامش در بعد سیاسی و اقتصادی است و بعد شناخت مسائل و در نهایت کنترل و مهار تورم و عدم انسجام است. کاهش و در نهایت توسعه آن است. کار به همین سادگی نیست؛ ابزارهای خاص خودش را می‌دهد و مدیران توانمند احتیاج دارد. برای رشد باید مدیران قدر و توانمند انتخاب کنیم. «بله قربان‌گو» ما را به اینجا رسانده است.

دولت آقای احمدی نژاد همچین ویژگی داشت؟

بله.

این موضوع را می توان به عنوان مهم ترین نقطه ضعف دولت احمدی نژاد عنوان کرد؟

به نظر من درباره احمدی نژاد صحبت کردن فایده ندارد و خروجی ها نشان دهنده تمام مسائل است.

البته هم اکنون رئیس جمهور سفرهای استانی را دنبال می کند و این موضوع نیز شائبه انتخاباتی بودن را تقویت می کند.

این ها باعث می شود که جایگاه و مقام ریاست جمهوری کاهش پیدا کند و زمانی که آدم از شئونات خود خارج می شود در عین حال که به خود لطمه می زند به جایگاه هم لطمه می زند.

موضوع همایش استادیوم آزادی بسیار ناراحت کننده بود. تمام بزرگان و برخی از مراجع گفتند این کار رخ ندهد. ما هیچ سالی برای سفرهای نوروزی چنین همایشی را برگزار نکرده بودیم. این که بر خلاف نظر بزرگان در استادیوم آزادی برگزار کنیم و این موضوع روز ارتش را تحت الشعاع قرار داد و همه درباره همایش دولت صحبت کردند. عده ای درباره استقلال و پیروزی شعار دادند و برخی تا کنون استادیوم را ندیده بودند و عده ای را با ماشین از شهرستان ها آورده بودیم و در نهایت زمان سخنرانی احمدی نژاد حدود 20 هزار نفر در استادیوم حضور داشتند و این درشرایطی است که دنیا ما را می بند و به ما می خندد و این موضوع به ما خسارت معنوی وارد کردند.

کسی اعلام می کند سند و مدرک دارم. اگر کسی به عنوان رئیس اجرایی کشور مدارکی را داشته و ارائه نکرده خیانت کرده است. رئیس جمهور قسم خورده است. این موضوع یا تهمت است و یا این که نگه داشتیم که جرم است و یا این که این موضوع نا توانی در برخورد است. در جمهوری اسلامی همه چیز شفاف است و باید با متخلفان برخورد شود. این جمهوری اسلامی بر پایه خون بنا شده و نمی توان به خون شهدا بی توجه بود.

هم اکنون در جامعه بحث معامله پیش آمده و می گویند با اسناد خود به دنیال گرفتن امتیاز است.

این هم یکی دیگر از احتمال ها است و اقدامات احمدی نژاد خارج از این احتمال ها نیست.

می گویند آقای مشایی نامزد مورد حمایت دولت است. فکر می کنید مشایی نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شود؟

بنده ایشان را فردی برای حضور در انتخابات نمی بینم چراکه سابقه مدیریتی ندارد و اظهاراتی که می کند مطالب خاصی نیست و بنده حاضرم با آقای مشایی با هم صحبت کنیم و مردم هم گوش کنند. مشایی 8 سال در کنار احمدی نژاد بوده و در تمام این مسائل و مشکلات شریک است.

کسی که دوره ریاست جمهوری اش تمام می شود نباید برای ماندن در قدرت اصرار کند. و این نشان می دهد که ما علاقه به قدرت داریم و این موضوع پسندیده نیست. قانون اساسی اعلام کرده دو دوره پیاپی یک فرد می تواند رئیس جمهور باشد. هم اکنون اقبال مردمی خوب نیست و این اقدامات مناسب نیست. این که می گویند ما با مردم اسرائیل دوست هستیم چه سودی برای مردم دارد؟ وضع اقتصادی مردم بهبود پیدا می کند؟

رئیس جمهور نظریه پرداز نیست بلکه رئیس جمهور مقام اول اجرایی کشور است و باید قوانین را اجرایی کند و پیشنهاد برای قوانین ارائه کند. زمانی که جایگاه ها به هم می ریزد همین مشکلات به وجود می آید.

شما فکر می کنید مشایی نامزد نهایی دولت است؟

اگر مشایی هم به انتخابات بیاید حرفی برای گفتن ندارد. اگر رد صلاحیت بشود که حق شورای نگهبان است و اگر هم تایید صلاحیت شود مطلبی برای گفتن ندارد. مشایی چه کار اجرایی کرده است. هم اکنون دولت در اختیارشان است و مدال دادن به یکدیگر که ارتقا مقام نیست.

هم اکنون شایعاتی مبنی بر حضور شخصیت هایی همچون آیت الله هاشمی در انتخابات مطرح شده است. حضور شخصیت هایی همچون هاشمی را در انتخابات چطور ارزیابی می کنید؟

این که ما جانشین پروری نمی کنیم و تمایلی به رشد استعدادها نداریم باعث می شود که این شایعات مطرح شود. به هر حال آقای هاشمی رفسنجانی یکی از ستون های انقلاب هستند و زحمات زیادی کشیده اند و رهبری فرمودند هیچ شخصی برای من هاشمی نمی شود و در زمان انقلاب امین امام بوده و مسئولیت های اساسی را در کشور داشته است. خود آقای هاشمی گفته است سن بنده بالا است و برایم حضور در انتخابات سخت است و در این وضعیت اقتصادی و سیاسی حقیقتا انرژی زیادی لازم است و ایشان به نظر بنده می تواند به عنوان یاور رهبری آرامش در جامعه ایجاد کند و ایده هایی را برای بهبود وضعیت کشور مطرح کند و برداشت بنده این است که هاشمی در انتخابات حضور پیدا نمی کند.

اواخر دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی عده ای به دنبال این بودند که هاشمی با هم رئیس جمهور بماند ولی خود هاشمی گفت نمی شود و عکس این موضوع هم اکنون در حال رخ دادن است و می گویند ما طرفدار قدرت نیستیم و علاقه ای به قدرت نداریم. تصور بنده این است که از آقای هاشمی می توان خیلی بهتر استفاده کرد.

هم اکنون شاهد حضور گروه های مختلف در انتخابات هستیم. شکا فکر می کنید انتخابات ریاست جمهوری یازدهم چند قطبی خواهد بود؟

تصور می کنم میان اصولگرایان باید اتفاق نظری حاصل کنند که حداکثر دو نفر اصولگرا مطرح شود. از میان اصلاح طلبان نیز 2 نفر در انتخابات شرکت خواهند کرد و شاید این افراد که مطرح می شود خیلی رای بالایی ندارند و نهایتا 3 نفر نیز به صورت مستقل ثبت نام می کنند. بنده برای نامزد مورد حمایت اقبالی را نمی بینم.

حتی در شهرستان ها؟

بله. این بحث گرانی و تورم در تمام شهرستان ها وجود دارد و خیلی ها می گویند اگر می شود یارانه قطع شود و قیمت ها به قبل بازگردد. امیدوارم کسی که انتخاب می شود از عهده کارها بر بیاید و بتواند از ظرفیت های کشور استفاده کند و رئیس جمهور خودش باشد و ادا در نیاورد و خدا را در تصمیم گیری ها در نظر بگیرد و مطالب مردم را مطرح کند.

شما برنامه ای برای حضور در انتخابات ندارید؟

خیلی از دوستان از بنده برای حضور در انتخابات دعوت کرده اند و بنده هم نه نگفته ام. اما خیلی هم جوان نیستم که زود اعلام کنم و به دنبال این هستم که کشور آباد شود.

حق مردم این نیست که اینجا باشیم. حق مردم ما خیلی بالاتر از این مسائل است. وقتی می گوییم ام القرا، ام القرا معنی دارد و باید در تمام مسائل الگو باشم. ما هم اکنون در کدام مسائل ام القرا هستیم؟ ما هفته وحدت برگزار می کنیم در شرایطی که خودمان وحدت نداریم.        

بنابراین بنده خودم هم برای حضور در انتخابات نظر دارم اما در حال ارزیابی هستم.

چه زمانی تصمیم نهایی می گیرید؟

روزهای آینده ثبت نام آغاز خواهد شد و تصمیم نهایی را اعلام خواهم کرد. اعتقاد بنده این است که یک مدیر مسلمان در بن بست نمی ماند. اول باید از خود بگذرد و قدرت را دوست نداشته باشد.

شما به عنوان نامزد مستقل شرکت می کنید؟

بنده دیدگاه ها را مطرح کرده ام و باید دید این دیدگاه ها کجا می گنجد. نباید با الفاظ بازی کرد. اصولگرایی و اصلاح طلبی بد نیستند. نباید ارزش این اسم ها را کاهش داد.

هم اکنون برخی معتقدند که زمان آن رسیده که از اصولگرایی و اصلاح طلبی عبور کرد.

ما باید بین اسم و مسمی نمانیم. این الفاظ بد نیستند اما چون رفتارمان با این الفاظ نخوانده است الان می گویند باید از این ها عبور کنیم. ما باید به اعمال بیشتر توجه کنیم. ایمان را باید در کنار عمل صالح داشته باشیم.

ما باید مسلمان خوب باشیم. ممکن است فردی می گوید من مسلمان هستم و تا حدی رفتار بد می کند که دیگران می گویند اسلام را نخواستیم. ما در واقع لغات و عدالات و مهرورزی و ساده زیستی را تحقیر کرده ایم. این چه ساده زیستی است که این همه باید خرج همایش استادیوم آزادی شود؟

شما فکر می کنید آقای احمدی نژاد بعد از انتخابات کجا باشد؟

هم شرمنده خدا و هم شرمنده مردم است. جایگاهی نخواهد داشت.

یک سوال اقتصادی از شما بپرسم. مشکل اصلی اقتصاد ما کاهش ارزش پول ملی است. اگر افرایش پیدا کند بسیاری از مشکلات برطرف می شود. نحلیل شما از راهکار مناسب برای افزایش ارزش پول ملی چیست؟

ارزش پول ملی بر اساس اقداماتی کاهش پیدا کرده است و این ها را مطرح کردم که از جمله آنها می توان به برنامه ریزی نا درست اشاره کرد. ما اگر تولید ناخالص ملی ما رشد پیدا کند می تواند به این موضوع کمک کند. البته چند عامل در این موضوع دخیل است و در شرایطی که به تمام این مسائل توجه کرد ارزش پول ملی هم افزایش پیدا می کند. ما به لحاظ این که وابسته به نفت هستیم هرگونه ضربه ای می خورد خودش را نشان می دهد. 
 یزدفردا "نامه نیوز گفتگویی دیگر با کاظمی را هفتم اردیبهشت 93 منتشر کرد که در ادامه با هم می خوانیم :

دفاع وزیر رفاه احمدی‌نژاد از سیاست اقتصادی دولت هاشمی

احمدی نژاد با پرداخت یارانه به دنبال سیاسی کاری بود

وزیر رفاه دولت احمدی نژاد می گوید چرا کسانی که به دنبال تثبیت قیمت ها بودند پاسخ شرایط این روزهای اقتصاد کشور را نمی دهد.


به گزارش نامه نیوز، دولت یازدهم که از ابتدای سال جاری با طرح ثبت نام از متقاضیان دریافت یارانه نقدی به دنبال اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها بود از پنجشنبه هفته گذشته با افزایش قیمت حامل های انرژی ورود به فاز دوم هدفمندی یارانه ها را کلید زد.

این در شرایطی است که پس از پایان ثبت نام از متقاضیان دریافت یارانه نقدی و در حالیکه مسئولان دولتی اعلام کرده بودند انتظار انصراف 7 یا 8 میلیون نفر از دریافت یارانه نقدی را داشتند تنها دو میلیون و 400 هزار نفر از دریافت یارانه نقدی انصراف دادند و این موضوع کار دولت را برای ورود به فاز دوم هدفمندی یارانه ها سخت تر کرد.

اما کارشناسان دلایل مختلفی را درباره عدم انصراف مردم از دریافت یارانه نقدی مطرح می کنند که حق خود دانستن یارانه از سوی مردم، تورم بالا و نا امیدی به عملیاتی شدن طرح های دولت از جمله مهم ترین آنها است.

پرویز کاظمی وزیر رفاه دولت نهم
در گفت و گو با نامه نیوز با بیان این که پرداخت یارانه نقدی به شکل کنونی صحیح نیست می گوید هم اکنون اصلاح قیمت ها باید انجام شود و کسانی که پایه این کار را غلط گذاشتند چرا پاسخ شرایط این روزهای اقتصاد کشور را نمی دهد؟ آقایان حداد عادل و احمد توکلی با شجاعت از تثبیت قیمت ها در تلویزیون سخن گفتند هم اکنون چرا پاسخ نمی دهند؟ اگر ما همان روند آقای هاشمی را داشتیم هم اکنون به جای معقول و منطقی رسیده بودیم.

مشروح گفت و گوی پرویز کاظمی با نامه نیوز را در ادامه مطالعه فرمایید:


***

فاز دوم هدفمندی یارانه ها با انصراف دو میلیون و 400 هزار نفر از دریافت یارانه نقدی آغاز شده است. پیش بینی شما از ادامه این قانون با توجه به انصراف اندک افراد از دریافت یارانه نقدی چیست؟

مشکل اقتصاد ایران انصراف و یا عدم انصراف از دریافت یارانه نقدی نیست و ما مسیر اقتصاد را اشتباه می رویم. از ابتدا پایه قانون هدفمندی یارانه ها اشتباه گذاشته شد و زمانی که پایه یک موضوعی بد گذاشته شود باید اصلاح شود و برای این موضوع باید تصمیم صحیح گرفت. در تصمیم گیری درایت و شجاعت از اهمیت بالایی برخوردار است و باید به این موضوع توجه ویژه داشت. زمانی که فردی روی صندلی مدیریت قرار می گیرد باید تصمیمات صحیحی اتخاذ کند.

البته قرار گرفتن روی آن صندلی توانایی زیادی می خواهد.

بله دقیقا همینطور است. آدم های بزرگ کار بزرگ می کنند.

پرداخت یارانه نقدی به این نحو صحیح نیست

شما می فرمایید پرداخت یارانه نقدی باید قطع می شد؟

پرداخت یارانه نقدی به این نحو صحیح نیست. با این کاری که هم اکنون اتفاق می افتد و کسی از دریافت یارانه نقدی انصراف نمی دهد حداقل یک سال دیگر باید با شیوه کنونی حرکت برویم. موضوع این است که ما در گذشته نتوانستیم همزمان با پرداخت یارانه نقدی تورم را کنترل کنیم و هم اکنون نیز شرایط به همین شکل است.

 

حدادعادل و توکلی باید پاسخ شرایط این روزهای اقتصاد کشور را بدهند

 

هم اکنون اصلاح قیمت ها باید انجام شود. کسانی که پایه این کار را غلط گذاشتند چرا پاسخ شرایط این روزهای اقتصاد کشور را نمی دهد؟ آقایان حداد عادل و احمد توکلی با شجاعت از تثبیت قیمت ها در تلویزیون سخن گفتند هم اکنون چرا پاسخ نمی دهند؟. اگر ما همان روند آقای هاشمی را داشتیم هم اکنون به جای معقول و منطقی رسیده بودیم.

اشتباه فاحش اجرای قانون هدفمندی اجرای همزمان آن با اعمال تحریم ها بود

اشتباه اصلی در جریان اجرای قانون هدفمندی یارانه ها چه بود؟

اشتباه فاحش در این زمینه اجرای قانون هدفمندی یارانه ها همزمان با تحریم ها بود که نباید این اتفاق رخ می داد. تحریم ها و اجرای قانون هدفمندی هر دو تورم زا بودند و نباید یکسو قرار می گرفتند و باید قانون هدفمندی در شرایط عادی اجرا می شد.

مشکل اینجا است که پایه هدفمندی اشتباه گذاشته شد و بد زمانی اجرا شد. همچنین موضوع دیگر این است که قانون در این زمینه به خوبی تدوین اما متاسفانه بد اجرا شد و هم اکنون نیز باید همین مسیر را ادامه دهیم.

هم اکنون نیز در سال جدید بحث انصراف از دریافت یارانه نقدی داغ بود و هم اکنون نیز دولت اعلام کرده است مردم می توانند از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند. این موضوع که می گویند کسانی که ثبت نام می کنند عزت و شرف دارند و از هنرمندان برای تبلیغ انصراف استفاده می شود مناسب نیست و جامعه تحت تاثیر قرار می گیرد.

 

با 45 هزار تومان مشکلات برطرف نمی شود

اخیرا آماری از سوی مرکز آمار منتشر شده است که بر اساس آن شاخص کل تورم سال 91 نسبت به سال قبل آن 32.7 درصد بوده و سال 92 نسبت به 91 به 36.1 درصد رسیده است و این موضوع نشاندهنده داشتن تورم است. همچنین در حوزه مسکن 19 درصد تورم بوده و در میوه و خشکبار 15 درصد و پوشاک 43 درصد تورم بوده است. ما که در این شرایط قرار داریم آیا با 45 هزار تومان یارانه مشکلات برطرف می شود؟

شما اگر تصمیم گیر اقتصادی دولت بودید با توجه به تمام انتقادهای موجود چه اقداماتی انجام می دادید؟

ببینید نکته ای که وجود دارد این است که اطلاعات آماری ما ایراد دارد. ما در یک فضای غبارآلود حرکت می کنیم و می خواهیم تصمیم صحیح بگیریم. اگر بنده 3 ماشین دارم و بنزین 400 تومانی مصرف می کنم و شما یک ماشین داریم و بنزین 400 تومانی مصرف می کنید بنده باید بیشتر از شما هزینه پرداخت کنم. زمانی که فردی بیشتر از بنده یارانه نقدی دریافت کند من هم برای افزایش درآمد خود و رسیدن به آن قیمت اجناس را افزایش می دهم.

دولت نباید سبد کالا توزیع می‌کرد

به اعتقاد بنده باید برای ادامه قانون هدفمندی یارانه ها برنامه ریزی دقیق داشته باشیم و سیاسی با این موضوع برخورد نکنیم. یکی دیگر از اقداماتی که صورت گرفته و نباید انجام می شد توزیع سبد کالا بود که دولت نباید چنین اقدامی را انجام می داد.

می گفتند دوره ای به جنگ نزدیک می شدیم و انبارها را پر کرده اند و هم اکنون که احتمال از بین رفتن کالاها وجود داشته است طرح توزیع سبد کالا راه اندازی شده است. این موضوع صحت دارد؟

اصلا امکان جنگ وجود نداشته است. شرایط ما و ویژگی های ما و آنها کاملا متفاوت است.

البته تدبیر این موضوع بعید نیست.

آن زمان هایی که این مسائل اتفاق می افتاد گذشته است. بنده تصور می کنم ما باید این جراحی اقتصادی را که می خواهیم انجام دهیم هم فضای کشور را آماده کنیم و هم تدبیر کنیم. تدبیر هم این است که ابتدا به افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی کمک کنیم. بنده بارها گفتم که این موضوع هنر نیست که آمار افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی افزایش یابد و این ننگ است و باعث افتخار نیست. این که آمار کمیته امداد افزایش می یابد نشان می دهد که اقتصاد ما اشکال دارد.

 

باید به افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی یارانه نقدی داد

ولی نکته ای که وجود دارد این است که دو قشر تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی احتیاج به پرداخت نقدی دارند و باید تمرکز دولت روی اینها باشد. بعد از این موضوع می توان روی بحث معافیت های مالیاتی مانور داد. زمانی که نقدینگی به جامعه تزریق می شود تورم انتظاری ایجاد می شود و این در شرایطی است که باید غیر مستقیم توان مردم را افزایش داد.

معافیت های مالیاتی می تواند به این موضوع کمک کند چرا که نقدینگی و تورم انتظاری ایجاد نمی کند. موضوع دیگر پرداخت هزینه از سوی مردم برای موضوع سلامت است و هم اکنون 3 برنامه 5 ساله بر پرداخت 30 درصدی هزینه بهداشت و درمان از سوی مردم تاکید کرده است. اما آماری که منتشر می شود پرداخت 70 درصدی هزینه ها از سوی مردم است و این موضوع هزینه های کلانی را به مردم تحمیل می کند و باید روی بحث سلامت کار کرد.

موضوع دیگر آموزش است. هزینه آموزش در کشور بسیار بالا است و با یارانه نقدی نمی توان هزینه آموزش را پرداخت کند.

این حرف شما صحیح است. هم اکنون دولت آقای روحانی چه کاری می تواند بکند؟

هم اکنون راهکاری که وجود دارد این است که باید به افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی و کمیته امداد یارانه بدهد و پس از آن روی معافیت های مالیاتی تمرکز کند.

البته در جریان ثبت نام برای دریافت یارانه نقدی بخش عمده ای از متقاضیان درآمد خود را کمتر از 600 هزار تومان اعلام کرده اند.

در سال جدید حداقل حقوق حدود 700 هزار تومان است که با مزایا حدود یک میلیون تومان می شود. بر مبنای خط فقر می توان سیاست را اتخاذ کرد و باید خط فقر مشخص شود. با تعیین خط فقر دولت می تواند بهتر خدمات ارائه کند.

مسئولان با یکدیگر هم صدا نیستند

مدیریت مانند گروه ارکستر می ماند و باید به صورت هماهنگ انجام شود تا صدای قابل قبولی پخش شود. متاسفانه در کشور ما همه در حال کوک کردن ساز خود هستند و با یکدیگر همصدا نیستند.

سال قبل چه اتفاقی رخ داد که در خرداد ماه بودجه سال 92 تصویب شد و در مرداد ماه 60 هزار میلیارد تومان اصلاحیه بودجه به مجلس رفت. نمایندگان که تغییر نکردند پس چه شد که در فاصله دو ماه فهمیدیم 60 هزار میلیارد تومان کسری بودجه داریم. در این شرایط مجلس می گوید اختیار با دولت است و دولت می گوید به دنبال آرامش هستیم.

احمدی نژاد با پرداخت یارانه به دنبال سیاسی کاری بود

این مسئولیت متوجه چه کسی است؟

متوجه ساختار کشور است. ما باید سیاست اقتصادی داشته باشیم نه اقتصاد سیاسی. هدفمندی یارانه ها سیاست اقتصادی است ولی سیاسی اجرا شد و آقای احمدی نژاد به همه یارانه داد و به دنبال کار سیاسی بود. هم اکنون برای ادامه قانون هدفمندی یارانه ها باید با برنامه ریزی دقیق پیش برویم. اقتصاد کشور بیمار است و کسی هم در فکر برطرف کردن این بیماری نیست.

یک هفته مانده به انتخابات نامزدها به نحوی صحبت می کنند که انگار در جهنم زندگی می کنیم. اما انتخابات که تمام می شود همه چیز به جای خود باز می گردد.

برای این که کشور ما در این زمینه اصلاح شود باید نقد بی رحمانه در تمام زمینه ها اتفاق بی افتد و مصلحت و ملاحظه نباید شود.

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا